دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ | 00:06 0 نظر 2305 بازدید
سخنی با وبلاگ نویسی که در زمان متوقف شده است
امروز وبلاگی را یافتیم -اتفاقی- که از سال 1376 تا اکنون تیر 1400 در سوگ عشقی که در نطفه خشکیده و از دست رفته، همچنان وفادار است.
متن زیر در ذیل آخرین پست ایشان که تیر 1400 منتشر کرده بود، ارسال شده است.
beyadeto969.blogfa.com
نکته نخست: پخش آهنگ هنگام ورود به وبلاگ مخاطب را آزرده می کند
سلام.
نکته نخست: با بارگذاری صفحه سریع آهنگ منتخب شما پخش می شود و این اذیت کننده است.
یادش بخیر اولین روزهایی که من وبلاگ داشتم - اون قدیم قدیم ها- همین کار رو می کردم؛ اما حقیقتا اذیت کننده است.
اون هایی که داخل صفحه هستند خوبه. چرا که خودمان تصمیم می گیریم که پخش شود یا نه.
تقریبا همه صفحاتی که نوشتید را مرور کردم.
از 76 تا 1400
اول اینکه، واقعی بود نوشته هات یا تخیله؟
نکته دوم: استادی در خلق خیالات
دوم: اگر تخیله، پس دست مریضاد که منو قشنگ درگیرم کرد. حتی یه جاییش بغضم گرفت.
نکته سوم: واقعیتی افسونگر
سوم: اگر واقعیته، شخصا به چنین فرایند فرسایشی اون هم با 23 سال زمان، صرفا افسوس و نگران حال شما هستم.
نکته پایانی: خدا، تنها "وجودی"ی که در عین عشق بودن عاشق و در عاشقی عشق
نهایتا اینکه خدا تنها "بود"ی هست که در عین عشق بودن عاشق است.
پس اگر عشق را در تو پروانده است، آن هم 23 سال پیش، قطعا اگر تو خواهی عشقی نوخواسته را در تو مجددا خواهد پروراند.
پس بگذار بماند آنکه یک زمانی عشق بود و تو اکنون به سربلندی گذر کن.
خوب گفت حافظ که شاید تفسیر عمر گران شما باشد:
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد.
افسوس به عمر رفته را خیام با ناله گفته:
یک عمر به کودکی به استاد شدیم
یک عمر زاستادی خود شاد شدیم
افسوس ندانیم که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم
یا حضرت سعدی که معنای عمر را به کمال رساند با این سخنش- وصف حال شماست:
چون مرغ، برین کنگره تا کی بتوان خواند
یک روز نگه کن که برین کنگره خشتیم
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم!
لذا انتظار در آنچه نیست، عبس است. خواهرم تو نیز بگذر که همچنان عمر بسیار گران است.
نمی دانم برای چه نوشتم. شاید ما را چه به این نصایح.
موفق باشید.
آخرین سخن از ما به "وبلاگ نویسی متوقف در زمان از بهر عاشقی"
پیرو پیام پیشین، از این روی که مخاطب ما یعنی نویسنده وبلاگ پیام ما را تایید کردند؛
و بخشی نصایح ما را انجام داده بودند، پاسخی که به ایشان ارسال کردیم را اکنون همین جا بار دگیر بازنشر می کنیم:
سلام.
الان بهتر شد. با اینکه جواب هیچ نظری رو نمی دی، اما همین که پخش خودکار ترانه رو ورداشتید یعنی برای سایت و روانشناسی ارتباط با مخاطب رو ارج می نهید.
راستی جمع بندی من از همه نوشته هات این بود که هیچ امیدی وجود خارجی ندارد؛
یا اگر هست صرفا سمبلیک است و یا کاراکتری هست که با چنین نامی صرفا آغاز می شود تا تخیل شود.
دست کم امیدوارم که چنین باشد. چرا که غیر از این هرچه هست گمراهی خواهد بود و ..
از اونجایی که عادت دارم نوشته های خوب را در قالب یک پست برای خودمان محفوظ داریم، عین نوشته های پیشین را در صفحه زیر گذاشتیم.
ببنید شاید جالب باشد برای شما:
selco.ir/fa/newsview/149
یا حق..